کد مطلب:43101
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:31
چه مضاميني در خطبه هشتاد و هفتم نهجالبلاغه در توصيف سالكان ذكر شده است؟
مضامين عاليهاي كه در اين خطبه آمده است بهطور فهرستوار از قرار زير است:
1ـ محبوب خداوندي آن انساني است كه خداوند او را در شناخت خويشتن و ساختن آن، ياري نموده است.
2ـ لباس انساني كه محبوب خدا بوده و به شناخت و ساخت خويشتن توفيق يافته است از اندوه و پوشاكي از بيم به خود پوشيده است.
3ـ نتيجة شناخت و ساخت خويشتن كه انسان را به مقام والاي محبوبيّت خداوندي نائل ميسازد، ظهور فروغ تابناك هدايت در درون او است.
4ـ اين محبوب خدا آمادة قرار گرفتن در پيشگاه خدا در آن روز با عظمت است كه قطعاً فرا خواهد رسيد.
5ـ واقعيّاتي را كه براي او دور مينمايد، به خود نزديك ميسازد.
6ـ شدائد رنگارنگ روزگاران را براي خود آسان ساخته است.
7ـ در اين دنيا با بينائي نافذ مينگرد.
8ـ او به طور فراوان در ذكر خداوندي به سر ميبرد.
9ـ از آب حيات حق و حقيقت كه گواراي جان است سيراب ميشود.
10ـ مدخلهاي ورود به آن آب حيات را بر خود هموار نموده است.
11ـ با اوّلين جرعهها از آن آب حياتبخش، راه روشن و هموار را پيش ميگيرد.
12ـ لباسهاي گوناگون شهوات را برميكند.
13ـ و از هرگونه همّ و غمّ رها شده جز يك همّ و نگراني مقدس كه براي خود به تنهائي انتخاب نموده است.
14ـ او از صفت مهلك نابينائي نجات يافته است.
15ـ در حيات خود شركتي با هوي پرستان ندارد.
16ـ اين محبوب خدا كليد گشايندة درهاي هدايت، و قفل درهاي ضلالت و هلاكت است..
17ـ راهي را كه بايد سپري كند، با بينائي شايسته تشخيص داده، مشعلهاي فروزان الهي را كه سر راهش نصب شده است، شناخته و ناهمواريها و فرورفتن در فراز و نشيبهاي راهش را پشت سر ميگذارد.
18ـ اين انسان رهرو كمال به محكمترين وسائل صعود به ارزشهاي انساني ـ الهي چنگ زده است.
19ـ يقيني كه در درون او به وجود آمده است، مانند نور خورشيد است كه به هرچيزي بتابد آن را روشن ميسازد.
20ـ نفس خويشتن را در بااهميتترين امور فقط براي خدا گمارده و در نتيجه عمل وي در هر حادثهاي كه با او ارتباط برقرار ميكند، و به او وارد ميگردد، انعكاس كنندة كمال او ميباشد و هر فرعي كه براي او پيش آيد با بهترين وجه به اصل آن برميگرداند و بر آن تطبيق مينمايد.
21ـ اين محبوب خدا چراغي است فروزان در ظلمتكدههاي دنيا و بازكنندة مشتبهات و تاريكيها.
22ـ او كليدي است براي گشودن مشكلات.
23ـ راهنماي كاروانيان حيات در زندگي.
24ـ سخني را كه ميگويد، آن را ميفهماند.
25ـ و در آن هنگام كه موقعيت مقتضي سكوت است، ساكت ميشود و سالم ميماند.
26ـ اخلاص به مقام ربوبي ميورزد و به درجة رفيعة مخلصين نائل ميگردد.
27ـ اين محبوب خدا يكي از معادن دين الهي است.
28ـ او از عوامل نگهدارندة ارزشهاي انساني در روي زمين است.
29ـ حق و حقيقت را توصيف مينمايد و خود به آن عمل مينمايد.
30ـ عدالت را بر نفس خود الزام نموده و اولين عدل و دادگري او منتفي ساختن هوي و هوسهاي پليد از نفس خويشتن است.
31ـ هيچگونه غايت و نهايتي براي خير و كمال را رها نميسازد مگر اينكه وصول به آن را قصد ميكند.
32ـ او چنان در جاذبة حق قرار گرفته است كه به مجرد گمان و احتمال براي وصول به آن حركت مينمايد.
33ـ مهار وجود خود را به كتاب الله سپرده و آن كتاب الهي را براي خود رهبر و راهنما ميداند.
اين بود محصول اجمالي سخنان اميرالمؤمنين(ع) در توصيف سالكان راه حق و حقيقت در اين خطبه. اگرچه همة سخنان اميرالمؤمنين(ع) بيان واقعيات محض دربارة «انسان آنچنانكه هست» و «انسان آنچنانكه بايد» ميباشد، لذا همة آن صاحبنظران كه از وجدان بيدار برخوردارند، گفتهاند: «كتاب نهجالبلاغه پائينتر از كتاب الهي و بالاتر از كتاب بشري است» با اين حال در نهجالبلاغه در چند مورد بيان حقيقت در قلمرو عرفان و كمال روحاني به آن حدّ نهائي ميرسد كه فوق آن قابل تصور نيست. از آن جمله يكي همين خطبة شريفه است كه غايت حكمت وجودي و كمال عرفاني انسان را بيان فرموده و دوم سخناني است كه در توصيف متّقين به همام فرموده است.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 14
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.